شهادت امام مظلوم حضرت هادی علیه السلام بر همه شیعیان تسلیت .
گروه بندی تصاویر | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
|
در ادامه مطالب قبل گفتیم که شیطان از خداوند خواست که در دنیا چند چیز به او داده شود که باری تعالی فرمودند هر چه می خواهی در دنیا به تو عطا میکنم
شیطان گفت : اول اینکه اجازه بدهی تا قیامت زنده بمانم خداوند فرمود تا آن روز به تو مهلت می دهم
دوم اینکه در مقابل هر یک از فرزندان آدم دو فرزند به من عطا کنی که برای هر یک از اولاد آدم دو فرزند رامسلط کنم تا آنها را به گمراهی بکشانند. خداوند قبول کرد
سوم اینکه از تو می خواهم مرا در بدن اولاد آدم همچون خون جریان دهی که از هر کجای بدن بتوانم اورابه معصیت بکشانم .
چهارم اینکه می خواهم اولاد آدم ما رانبیند ولی ما آنها را ببینیم
......ادامه دارد
حجت الاسلام ماندگاری:
امام راحل بر تفکر جدایی سیاست و قداست مهر باطل زد
خبرگزاری رسا ـ عضو هیأت مدیره مؤسسه فرهنگی روایت سیره شهدا گفت: امام(ره) در معنویت هم پیشروی کردند، چهارده سال که در نجف بودند زیارت حضرت امیرشان ترک نشد، اشک و گریه و زاریشان ترک نشد اما مبارزه هم کردند، امام(ره) همچنان که مرد سیاست بود، مرد زهد هم بود و در واقع باید گفت مرد عمل به تکلیف بود.
به گزارش خبرنگار خبرگزاری رسا، حجتالاسلام محمد مهدی ماندگاری، عضو هیأت مدیره مؤسسه فرهنگی روایت سیره شهدا، شب گذشته در حرم حضرت فاطمه معصومه(س) با اشاره به میلاد فرخنده حضرت فاطمه زهرا(س) و فرزندش امام خمینی(ره)، گفت: برخی امام(ره) را با ویژگیهایی مانند فقیه یا فیلسوف معرفی کردهاند اما باید توجه داشت که امام(ره) مرد عمل به تکلیف بود.
وی در ادامه افزود: برخی، علما را به دو دسته اهل سیاست و مسائل اجتماعی و اهل تقوا و قداست تقسیمبندی میکنند، در حالی که سیره اهلبیت(ع) نشان از این دارد که این دو از هم جدا نیست.
حجتالاسلام ماندگاری با بیان اینکه سیاست، زعامت، مدیریت و رهبری معنا میدهد، ادامه داد: در زیارت جامعه کبیره که به بیان ویژگیهای اهلبیت(ع) میپردازد، جمله«و ساسةالعباد» آمده است و همچنین سیره اهلبیت(ع)، کنارهگیری از سیاست نیست.
وی تصریح کرد: نخستوزیر شاه به امام(ره) نامه نوشت«سیاست پدرسوخته است و شأن مراجع و علما بالاتر از این حرفها است»، اما امام(ره) در جواب به وی فرمود«آن سیاستی که در آن مکر و حیله است مال شماست اما ما سیاست را مدیریت و تربیت میدانیم، ما سیاست را راهنمایی برای تکلیفمحوری میدانیم».
حجتالاسلام ماندگاری با اشاره به اینکه امام(ره) بر تفکر جدایی سیاست و قداست مهر باطل زد، خاطرنشان کرد: امام(ره) در معنویت هم پیشروی کردند، چهارده سال که در نجف بودند زیارت حضرت امیرشان ترک نشد، اشک و گریه و زاریشان ترک نشد اما مبارزه هم کردند، امام(ره) همچنان که مرد سیاست بود، مرد زهد هم بود و در واقع باید گفت مرد عمل به تکلیف بود.
عضو هیأت مدیره مؤسسه فرهنگی روایت سیره شهدا، با اشاره به اینکه امام(ره)، عصاره دین که عمل به تکلیف است را ترویج میکرد، گفت: فاطمه زهرا(س) در خطبه غرای خودشان در مسجد کوفه و امام حسین(ع) در صحرای کربلا به مردم همین نکته را گوشزد میکند که چرا به تکلیف خود عمل نمیکنید.
وی افزود: امام زمان(عج) نیر میخواهد تمام افراد را به تکلیف خود آگاه کند و باید دانست که تنها دعا کردن و صدقه دادن برای ظهور امام زمان(عج) سودی ندارد، بلکه باید اقدام عملی کرد و آن اقدام، عمل به تکلیف است.
حجتالاسلام ماندگاری ادامه داد: افرادی از حوزه قم به امام(ره) گفتند که اگر شما انقلاب بکنی و شاه را از کشور بیرون کنی، در برابر مستکبران دنیا که نمیتوانی مقاومت کنی، اما امام(ره) فرمودند ما مأمور به انجام وظیفهایم نه به دست آوردن نتیجه.
وی با بیان اینکه عمل به وظیفه قرارداد دو طرفهای میان بنده و خداست، خاطرنشان کرد: آیات «الذین جاهدو فینا لنهدینهم سبلنا» و «و کان حقا علینا نصر المؤمنین» به این مطلب اشاره دارد.
حجت الاسلام ماندگاری اظهار داشت: کسی گمان نمیکرد، نام پیامبر(ص) که تعدادی اعراب فقیر و بیچیز دور او جمع شده بودند، عالمگیر شود و یا این زمان را به نام عصر امام خمینی(ره) بشناسند، همان امامی که طلبه تنهایی بیش نبود.
وی با اشاره به اینکه در صورت شناخت وظیفه، بهدست آوردن یا بهدست نیاوردن نتیجه نباید ما را از عمل باز دارد، ادامه داد: باید در انجام وظیفه به آیه«و افوض امری الی الله، ان الله بصیر بالعباد» بیندیشیم و کار خود را به خداوند واگذار کنیم.
حجتالاسلام ماندگاری با بیان اینکه باید دین را از قرآن و اهلبیت(ع) و مراجع دریافت کرد، افزود: امام(ره) به ما یاد داد که همانگونه که پیامبران دروغین، امامهای دروغین و کتابهای مقدس دروغین وجود دارد، ممکن است کسانی مبلغ دروغین و دین دروغین هم درست کنند.
وی بر ضرورت اقتدای به ولایت و ولایتمداری تأکید کرد و گفت: پشتیبان ولایت فقیه باشید زیرا جامعه نیاز به ولایت دارد و اگر دنبال ولایت الله نباشیم، ولایت شیطان به سراغمان میآید.
عضو هیأت مدیره مؤسسه فرهنگی روایت سیره شهدا خاطرنشان کرد: اگر کسی خواست به تکلیف خود عمل کند، باید معتقد به احدی الحسنیین باشد، مانند شهدا که میدانستد اگر کشته بشوند یا اگر بر دشمن غلبه بیابند، پیروز هستند زیرا به وظیفه خود عمل کردهاند./914/پ202/ن
سخنرانی آیت الله امامی کاشانی در جمع طلاب و دانشجویان
بخش خواهران مدرسه عالی شهید مطهری
تاریخ: 7/ 3/ 1386
درسهای اخلاقی و معرفتی از امام راحل
ایامی که در پیش داریم ایام ارتحال امام راحل و حوادث نیمه خرداد است که میتوان درسهای فراوانی از آن گرفت.
ولایت و سیر صعودی و نزولی
یکی از بحثهایی که در کتابها مخصوصاً در فلسفه و عرفان خواندهایم ولایت است. ولایت کلّیة الهی از خداست که انسان کامل این ولایت را دارد. این ولایت از یک سو حرکت به سوی خدا و قرب به اوست که سفر الی الله است و از سوی دیگر تربیت جامعه است که سفر من الله، من الخالق الی الخلق است یعنی ولی الله یک سیر صعودی دارد و یک سیر نزولی. این سیر صعودی وقتی است که با خدا ارتباط پیدا میکند و از آنجا فیض میگیرد. و سیر نزولی این است که برای تربیت بشر میآید، یعنی ولیّ خدا یک قوس صعود و یک قوس نزول دارد. مظهر معصوم و ولی خدا در عصر حاضر وجود اقدس امام عصر x میباشد که مظهر در قرب به حق است و از طرف دیگر فیض و نیرویی است که به زمین افاضه میکند که اساس این است. در این اساس قدرتهای زیادی وجود دارد و چون وقتی انسان با خدا ارتباط پیدا کرد این موانع را میریزد و کم کم قدرتی پیدا میکند که گویا خداوند تمام نظام خلقت را در چنبره وجود او قرار میدهد. این مقام ولایت است و در روایات فراوان است که حضرت وقتی ظهور میکند چیزهایی دارند که حاکی از ولایتهاست. از ولایت موسی بن عمران، از ولایت ابراهیم، از ولایت پیامبر اکرم w، ایشان بعنوان وارث اولیاء نشانههایی از اولیای بزرگ دارند مثلاً در احادیث ماست که وقتی حضرت ظهور میکنند پیراهن یوسف در بر ایشان است. در روایات است که ابراهیم خلیل الله را وقتی در آتش انداختند این پیراهن از بهشت برای آن حضرت آورده شد و بر تن کردند و آتش بر ایشان گلستان شد. این پیراهن به حضرت اسماعیل، حضرت اسحاق، حضرت یعقوب و حضرت یوسف داده شد که در قرآن است: «اذهبوا بقمیصی هذا فالقوه علی وجه ابی یأت بصیراً»[1]
«اکنون پیراهن مرا نزد پدرم یعقوب برده و به چهره او افکنید تا دیدگانش باز بصیر و بینا شود.»
بعضی از مفسرین این آیه را چنین معنا میکنند که چون یعقوب یک نابینایی ناشی از فراق داشت پیراهن یوسف هم بوی یوسف را میداد وقتی پیراهن را روی صورتش گذاشت این فراق تبدیل به وصال شد و بینایی او برگشت. ولی روایات ما بیش از این است. اشخاصی میخواهند به مسائل، جنبه طبیعی بدهند و ازماورای طبیعت خوف دارند که به آن وارد شوند. لذا به آن جنبه طبیعی میدهند. به قول شیخالرئیس در نمط 10 اشارات که اسرار الآیات است میگوید: اموری که پیش میآید و عجیب و غریب است منشاءش گاهی آسمانها و افلاک است. مثل اینکه میگویند این ساعت خوب است، این ساعت بد است، قمر در عقرب است. گاه در طبیعت در بعضی است ولیکن عمق آن در نفوس انسانها است. انسانهای بزرگ قدرتهای خاص دارند.
حالا در هر حال وارث یوسف بودن، وارث ابراهیم بودن، وارث موسی بن عمران بودن، و اینکه عصای موسی در دست ایشان است، یا خاتم سلیمان در دست ایشان است و قرآن روی دست ایشان خواهد بود و ندایش بلند خواهد شد که «یا اهل العالم انا بقیة الله فی ارضه» اینها همه یک حقیقت را نشان میدهد و آن اینست که ایشان وارث اولیاء است یعنی ولایت در تمام معنای کلمه در حضرت تجلی پیدا کرده است. این ولایت از یک سو قرب به خداست و از یک سو تقویت انسان است.
امام خمینی مثال ولایت الهی
غیر از معصوم انسانهایی هستند که راه عصمت را میپیمایند ولو به آن نقطه [نهایی آن] نمیرسند و نمیتوانند هم برسند ولیکن آن راه را طی میکنند و به بخشی از ولایت میرسند نه به آن ولایت تنها به بخشی از آن ولایت. در آن بخش از ولایت از یک طرف در رابطه با خدا هستند از یک طرف انسانها را تربیت میکنند و مثال مبیّن آن امام خمینی بوده است.
مردم از شجاعت ایشان، فلسفه و فقه ایشان میدانند. ولی ما که از 20 سالگی در محضر ایشان در قم درس خواندیم و بعد آمدیم تهران و با ایشان محشور بودیم میدیدیم واقعاً ایشان قربی به حق داشت که گاهی درس میگفت، فقه میگفت، اصول میگفت که همان اصول گفتنش، فقه گفتنش، دارای تعبیرات تربیتکنندهای بود و در عین قوس صعود، قوس نزول داشت و به تربیت میپرداخت و این تربیت به خـاطر قوس نزولش بود. بهخاطر داشتن مقام ولایتش بود، از آنجا میگرفت و بعد تقویت میکرد.
ویژگیهای فوقالعاده امام راحل
امام انسان فوقالعادهای بودند. خدا رحمت کند حاج احمد آقا را در زمان بمبارانها حاج احمد آقا میگفت از کجا و کجا به ما اطلاع دادند که عراق قرار است امشب جماران را بمباران کند. حریف امام نمیشدیم برود طبقه پایین زیرزمین. ایشان در اتاقش میخوابید، همیشه رختخوابشان را پای شیشه میانداختند. آن شب من تشک را کشیدم وسط اتاق که اگر بمباران شد شیشه روی ایشان نریزد. به من میگفت: من تعجـب میکنم چـرا آقا اینطوری است. من رخـتخواب را کشیدم وسط امّا امام میکشیدند دوباره کنار شیشه و پای در. اصلاً در وادی این مسائل نبودند. مرد فوقالعادهای بودند. این همان داشتن مقام ولایت است.
موانع مسیر قرب الهی بر همه
هرکسی میتواند در اخلاق طوری سیر کند که مقام ولایت را بیابد [ اما موانعی وجود دارد که نباید مانع راه شود ]. در این راه حجاب اول و مانع اول گناه است. باید تهمت، غیبت و اندیشه خراب را کنار بگذارد زیرا اینها مانع وصال است. اینها نمیگذارد آدم به جایی برسد، خود غرور به درس حجاب است. خود علم که در حجاب نیست اینکه علم حجاب است این غرور به علم حجاب است.
«العلم نور یقذفه الله فی قلب من یشاء» [2]
چـه وقت این نور حجاب میشود؟ علم اگـر وسیله شد میشود نور. علم اگر وسیله سیر الی الله شد نور میشود. اما اگر علم هدف شد حجاب میشود. در فرمایشات امام راحل است که میگویند: وقتی از علما و طلاب انتقاد میکنند بهجای اینکه حجب را جمع کنیم و برداریم، به جمع کتب میپردازیم. غرور علمی انسان را محجوب میکند، نمیگذارد انسان به وصال برسد. انسان باید به گناه توجه کند تا گناه نکند، بعد کارهایی باید بکند که یکسری معنویات را به انسان میگوید. بهترین کار به نظر من نماز شب است، بهترین کار تهجد است.
از تفسیر مجمعالبیان از امام صادق (ع) در ذیل آیه16 سوره مبارکه سجده آمده است:
«تَتَجافی جُنُوبُهُمْ عَنِ المَضاجِعِ یَدْعُونَ رَبَّهُم خَوْفاً وَ طَمَعاً وَ مِمّا رَزَقْناهُمْ یُنْفِقون. فَلا تَعْلَمُ نَفْسٌ ما اُخْفِیَ لَهُمْ مِنْ قُرَّةِ اَعْیُنٍ جَزاءً بما کانوا یَعْمَلُونَ»
«(شبها) پهلو از بستر خواب حرکت دهند و (در دل شب) با بیم و امید خدای خود را بخوانند و از آنچه روزی آنها کردیم به مسکینان انفاق کنند. هیچ کس نمیداند که پاداش نیکوکاریش چه نعمت و لذتهای بینهایت که روشنیبخش (دل و) دیده است که در عالم غیب برای او ذخیره شده است.»
تتجافی یعنی بلند میشوند پهلو به پهلو خوابیدن را رها میکنند.عن المضاجع: از خوابگاهشان. یَدْعُونَ رَبَّهُم خَوْفاً وَ طَمَعاً: با خدا حرف میزنند یعنی نماز شب. دعا میکنند، با خدا راز و نیاز میکنند، این دعایشان نه خوف تنهاست نه طمع تنهاست چون خوف تنها از جهنم آدم را مأیوس میکند، آدم را ناراحت میکند. چه بسا انسانها در اثر خوف اعصابشان خرد شده که ما چه خواهیم کرد و چه خواهیم شد.
قرآن با این تربیت مخالف است که انسان همیشه از خدا و جهنم و عذاب بترسد. قرآن با ترس تنها مخالف است و چه بسا در انسان رنجوری، خستگی و افسردگی میآورد، اگر مقداری عمیقتر شویم یأس میآورد. لذا بعد از «خوفاً» «و طمعاً» را میآورد. طمع به الطاف خدا، طمع به رحمت خداست.
طمع تنها کافی نیست زیرا طمع انسان را از توجه به خدا و خوف خدا باز میدارد و لذا میفرماید: « یَدْعُونَ رَبَّهُم خَوْفاً وَ طَمَعاً». انسان نمیداند که چقدر این کار قیمت دارد. این لحظات و حرف زدن با خدا قیمت دارد. انسان نمیداند که خدا چه چیزهایی برای آنها قرار داده که خیلی بالاتر از بهشت و زیباییهای بهشت است که هرکس نگاه کند لذت میبرد. «مِنْ قُرَّةِ اَعْیُنٍ» میگویند نه فقط آنها چشمشان روشن میشود بلکه هر چشمی که میبیند روشن میشود یعنی زیباییاش را هیچ کس انکار نمیتواند بکند. نماز شب آدم را سیر میدهد.
در مجمعالبیان حدیثی از امام صادق (ع) نقل شده است:
«ما مِنْ عَمَلِ حَسَنِ یَعْمَلُهُ العبد الاّ و له ثواب مبین فی القرآن الاّ صلاة اللیل فانّ الله عزّ و جلّ لَمْ یُبَیّن ثَوابها لعظم خطرها عنده فقال تَتَجافی جُنُوبُهُمْ عَنِ المَضاجِعِ یَدْعُونَ رَبَّهُم خَوْفاً وَ طَمَعاً وَ مِمّا رَزَقْناهُمْ یُنْفِقون. فَلا تَعْلَمُ نَفْسٌ ما اُخْفِیَ لَهُمْ مِنْ قُرَّةِ اَعْیُنٍ جَزاءً بما کانوا یَعْمَلُونَ»
«هر حسنهای ثوابش در قرآن مشخص شده مگر نماز شب. خداوند ثواب نماز شب را در قرآن تعیین نکرده است از بس که عظمت دارد.»
« فَلا تَعْلَمُ نَفْسٌ ما اُخْفِیَ لَهُمْ مِنْ قُرَّةِ اَعْیُنٍ جَزاءً بما کانوا یَعْمَلُونَ»
اگر انسان از آن ولایت و تربیت داشت میتواند روی خلق خدا اثر بگذارد امام همینطور بود. در درسش، در بحث اخلاقش، در انقلاب و خدمتها همه در همین حال بود. عظمتی که الان جمهوری ما دارد به برکت ولایت و اهل بیت { و تمسک به اهل بیت { و راه اهل بیت را رفتن است که در رأس این افراد امام راحل است. انقلاب ما با این همه دشمنیها توانست پیش برود که شرق و غرب روی ما حساب کنند که بجز دست لطف و ولایت ولی الله الاعظم نمیشود. راه این است که هم قوس صعودش را بکنیم هم قوس قوس نزول.
تربیت ، کلید قرب الهی
قوس صعود این است که در اطاعت حرکت کنیم، قوس نزولش هم این است که به بستگانمان، آشنایانمان و دوستانمان توصیه کنیم، جنبه تربیت را فراموش نکنیم. من همیشه به خانمها و آقایان گفتهام که خوب است انسان درس بخواند، بتواند استاد باشد، تدریس کند، این کار خیلی خوبی است ولی بدانید که در تدریس گیر الفاظ بودن همان فرمایش امام میشود که بجای برداشتن حجب، کتب را جمع کردند. انسان باید طوری باشد که در عین تدریس روی شاگردها اثر بگذارد. اینها با عمل و حرف است. به حرف نمیشود، وقتی انسان درس خوانده، باسواد و عالم است. در بین خانمها افرادی پیدا بشوند که خوب درسخوانده باشند اگر جایی به او گفتند چند کلمه صحبت کند از صحبت کردن ابا نداشته باشد. «سفر الی الخلق» خیلی اهمیت دارد. در کلاس هم باید جنبه اخلاقی را حفظ کند.
انشاءالله خداوند ما را در راهی که رضای خودش است که نشر اسلام و تبیین اسلام و خدمت به مقام ولایت امام عصر x است قرار دهد. به قول مرحوم صدر المتألهین شیرازی این رقیقه است از آن حقیقت. امام هم رقیقهای است از آن حقیقت.
امروز هم که ما مسئله ولایت و ولایت فقیه داریم، نه به معنای ولایت کلیه الهی باشد ولی این ولایت در همان راه است. این سعادتی است برای جامعه ما و ما تک تکمان باید این راه را برویم و اثر داشته باشیم. خداوند هم کار ما را درست میکند. شما تصمیم بگیرید در راه خدا حرکت کنید، خدا هم کارها را درست میکند. یک سیر به سوی خلق داشته باشید یک سیر به سوی حق، انزوا، کنارهگیری، با مردم تماس نداشتن، حرف نزدن، مقاله ننوشتن، اینها فقط سیر به خدا نیست. بعضیها سیر به خدا و خلق ندارند فقط سیر به علم دارند. اینها به هیچ جایی نمیرسند، فقط میگویند من میدانم. انشاءالله خدا شما را توفیق بدهد که درس بخوانید و اثرگذار باشید و حسن عاقبت داشته باشید.
شرایط رهبرى
دو شرط اساسى
شرایطى که براى زمامدار ضرورى است مستقیماً ناشى از طبیعت طرز حکومت اسلامى است. پس از شرایط عامه مثل عقل و تدبیر، دو شرط اساسى وجود دارد که عبارتند از:
1- علم به قانون
2- عدالت
چنانکه پس از رسول اکرم «صلى الله علیه وآله» وقتى در آن کسى که باید عهدهدار خلافت شود، اختلاف پیدا شد باز در اینکه مسئول امر خلافت باید فاضل باشد، هیچ گونه اختلاف نظرى میان مسلمانان بروز نکرد. اختلاف فقط در دو موضوع بود.
1- چون حکومت اسلام حکومت قانون است، براى زمامدار علم به قوانین لازم مىباشد، چنانکه در روایات آمده است. نه فقط براى زمامدار بلکه براى همه افراد، هر شغل یا وظیفه و مقامى داشته باشند چنین علمى ضرورت دارد. منتهى حاکم باید افضلیت علمى داشته باشد. ائمه ما براى امامت خودشان به همین مطلب استدلال کردند که امام باید فضل بر دیگران داشته باشد. اشکالاتى هم که علماى شیعه بر دیگران نمودهاند در همین بوده که فلان حکم را از خلیفه پرسیدند نتوانست جواب بگوید، پس لایق خلافت و امامت نیست. فلان کار را بر خلاف احکام اسلام انجام داد، پس لایق امامت نیست .... (1)
قانوندانى و عدالت از نظر مسلمانان، شرط و رکن اساسى است. چیزهاى دیگر در آن دخالت و ضرورت ندارد. مثلاً علم به چگونگى ملائکه، علم به اینکه صانع تبارک و تعالى داراى چه اوصافى است، هیچ یک در موضوع امامت دخالت ندارد. چنانکه اگر کسى همه علوم طبیعى را بداند و تمام قواى طبیعت را کشف کند یا موسیقى را خوب بلد باشد، شایستگى خلافت را پیدا نمىکند و نه به این وسیله بر کسانى که قانون اسلام را مىدانند و عادلند، نسبت به تصدى حکومت، اولویت پیدا مىکند.
آنچه مربوط به خلافت است و در زمان رسول اکرم «صلى الله علیه وآله وسلّم» و ائمه ما «علیهم السلام» درباره آن صحبت و بحث شده و بین مسلمانان هم مسلّم بوده این است که حاکم و خلیفه اولاً باید احکام اسلام را بداند یعنى قانوندان باشد و ثانیاً عدالت داشته، از کمال اعتقادى و اخلاقى برخوردار باشد. عقل همین اقتضا را دارد. زیرا حکومت اسلامى حکومت قانون است، نه خودسرى و نه حکومت اشخاص بر مردم.
اگر زمامدار مطالب قانونى را نداند، لایق حکومت نیست. چون اگر تقلید کند، قدرت حکومت شکسته مىشود و اگر نکند، نمىتواند حاکم و مجرى قانون اسلام باشد. و این مسلّم است که «الفقهاء حکام على السلاطین»(2)، سلاطین اگر تابع اسلام باشند باید به تبعیت فقها درآیند و قوانین و احکام را از فقها بپرسند و اجرا کنند. در این صورت حکام حقیقى همان فقها هستند، پس بایستى حاکمیت رسماً به فقها تعلق بگیرد، نه به کسانى که به علت جهل به قانون مجبورند از فقها تبعیت کنند.
2- زمامدار بایستى از کمال اعتقادى و اخلاقى برخوردار و عادل باشد و دامنش به معاصى آلوده نباشد. کسى که مىخواهد حدود جارى کند، یعنى قانون جزاى اسلام را به مورد اجرا گذارد، متصدى بیت المال و خرج و دخل مملکت شود، و خداوند اختیار اداره بندگانش را به او بدهد باید معصیت کار نباشد و «لا ینالُ عَهدى الظالمین»(3) خداوند تبارک و تعالى به جائر چنین اختیارى نمىدهد.
زمامدار اگر عادل نباشد در دادن حقوق مسلمین، اخذ مالیاتها و صرف صحیح آن و اجراى قانون جزا، عادلانه رفتار نخواهد کرد و ممکن است اعوان و انصار و نزدیکان خود را بر جامعه تحمیل نماید و بیت المال مسلمین را صرف اغراض شخصى و هوسرانى خویش کند. (4)
شرط مرجعیت لازم نیست.
من از ابتدا معتقد بودم و اصرار داشتم که شرط مرجعیت لازم نیست. مجتهد عادل مورد تأیید خبرگان محترم سراسر کشور کفایت مىکند. اگر مردم به خبرگان رأى دادند تا مجتهد عادلى را براى رهبرى حکومتشان تعیین کنند. وقتى آنها هم فردى را تعیین کردند تا رهبرى را به عهده بگیرد، رهبرى او مورد قبول مردم است. در این صورت او ولى منتخب مردم مىشود و حکمش نافذ است. (5)
الگوى رهبرى
رهبر در محکمه
در صدر اسلام در دو زمان، دو بار حکومت اصیل اسلام محقق شد، یک زمان رسولالله «صلى الله علیه وآله وسلّم» و دیگر وقتى که در کوفه على بن ابىطالب سلامالله علیه حکومت مىکرد. در این دو مورد بود که ارزشهاى معنوى حکومت مىکرد. یعنى یک حکومت عدل برقرار و حاکم ذرهاى از قانون تخلف نمىکرد. حکومت در این دو زمان حکومت قانون بوده است و شاید دیگر هیچ وقت حاکمیت قانون را بدانگونه سراغ نداشته باشیم، حکومتى که ولىّ امرش ـ که حالا به سلطان یا رئیس جمهور تعبیر مىکنند ـ در مقابل قانون با پایینترین فردى که در آنجا زندگى مىکند على السواء باشد. در حکومت صدر اسلام این معنى بوده است. حتى قضیهاى از حضرت امیر در تاریخ است: در وقتى که حضرت امیر سلامالله علیه حاکم وقت و حکومتش از حجاز تا مصر و تا ایران و جاهاى بسیارى دیگر بسط داشت، قضات هم از طرف خودش تعیین مىشد، در یک قضیهاى که ادعایى بود بین حضرت امیر و یک نفر یمنى که آن هم از اتباع همان مملکت بود قاضى حضرت امیر را خواست. در صورتى که قاضى دست نشانده خود او بود، و حضرت امیر بر قاضى وارد شد و قاضى خواست به او احترام بگذارد، امام فرمود که در قضا به یک فرد احترام نکنید، باید من و او علىالسواء باشیم. و بعد هم که قاضى بر ضد حضرت امیر حکم کرد، با روى گشاده قبول کرد.
این حکومتى است که در مقابل قانون همگى علىالسواء حاضرند، براى اینکه قانون اسلام قانون الهى است و همه در مقابل خداى تبارک و تعالى حاضرند، چه حاکم، چه محکوم، چه پیغمبر و چه امام و چه سایر مردم. (6)
رهبر بین مردم
حاکم اسلام مثل حاکمهاى دیگر از قبیل سلاطین یا رؤساى جمهورى نیست. حاکم اسلام، حاکمى است که در بین مردم، در همان مسجد کوچک مدینه مىآمد و به حرفهاى مردم گوش مىکرد و آنهایى که مقدرات مملکت دستشان بود، مثل سایر طبقات مردم در مسجد اجتماع مىکردند و اجتماعشان به صورتى بود که کسى که از خارج مىآمد نمىفهمید که کى رئیس مملکت است و کى صاحب منصب است و چه کسانى مردم عادى هستند. لباس، همان لباس مردم، معاشرت، همان معاشرت مردم و براى اجراى عدالت طورى بود که اگر چنانچه یک نفر از پایینترین افراد ملت، بر شخص اول مملکت ادعایى داشت و پیش قاضى مىرفت، قاضى شخص اول مملکت را احضار مىکرد و او هم حاضر مىشد. (7)
ولایت فقیه ضد دیکتاتورى
در اسلام قانون حکومت مىکند. پیغمبر اکرم هم تابع قانون بود، تابع قانون الهى، نمىتوانست تخلف بکند. خداى تبارک و تعالى مىفرماید که اگر چنانچه یک چیزى بر خلاف آن چیزى که من مىگویم تو بگویى من تو را اخذ مىکنم و «وتینت» را قطع مىکنم،(8) اگر پیغمبر یک شخص دیکتاتور بود و یک شخصى بود که از او مىترسیدند که مبادا یک وقت همه قدرتها که دست او آمد دیکتاتورى بکند، اگر او شخص دیکتاتور بود، آن وقت فقیه هم مىتواند باشد. (9)
فقیه، مستبد نمىشود، فقیهى که این اوصاف را دارد عادل است، عدالتى که غیر از عدالت اجتماعى، عدالتى که یک کلمه دروغ او را از عدالت مىاندازد، یک نگاه به نامحرم او را از عدالت مىاندازد، یک همچو آدمى نمىتواند خلاف بکند، خلاف نمىکند. (10)
اختیارات رهبرى و حکومت
اگر فرد لایقى که داراى این دو خصلت باشد، بپا خاست و تشکیل حکومت داد، همان ولایتى را که حضرت رسول اکرم «صلى الله علیه وآله وسلّم» در امر اداره جامعه داشت، دارا مىباشد و بر همه مردم لازم است که از او اطاعت کنند.
این توهّم که اختیارات حکومتى رسول اکرم «صلى الله علیه وآله وسلّم» بیشتر از حضرت امیر «علیه السلام» بود، یا اختیارات حکومتى حضرت امیر «علیه السلام» بیش از فقیه است، باطل و غلط است. البته فضائل حضرت رسول اکرم «صلى الله علیه وآله وسلّم» بیش از همه عالم است و بعد از ایشان فضائل حضرت امیر - علیه السلام - از همه بیشتر است; لکن زیادى فضائل معنوى، اختیارات حکومتى را افزایش نمىدهد. همان اختیارات و ولایتى که حضرت رسول و دیگر ائمه «صلوات الله علیهم» در تدارک بسیج و سپاه، تعیین ولات و استانداران، گرفتن مالیات و صرف آن در مصالح مسلمانان داشتند، خداوند همان اختیارات را براى حکومت فعلى قرار داده است، منتهى شخص معینى نیست، روىِ عنوانِ «عالمِ عادل» است.
وقتى مىگوییم ولایتى را که رسول اکرم «صلى الله علیه وآله وسلّم» و ائمه «علیهم السلام» داشتند، بعد از غیبت، فقیه عادل دارد، براى هیچ کس این توهم نباید پیدا شود که مقام فقها همان مقام ائمه ـ علیهم السلام ـ و رسول اکرم «صلى الله علیه وآله وسلّم» است. زیرا اینجا صحبت از مقام نیست، بلکه صحبت از وظیفه است. ولایت یعنى حکومت و اداره کشور و اجراى قوانین شرع مقدس، یک وظیفه سنگین و مهم است نه اینکه براى کسى شان و مقام غیر عادى به وجود بیاورد و او را از حد انسان عادى بالاتر ببرد. به عبارت دیگر ولایت مورد بحث، یعنى حکومت و اجرا و اداره، بر خلاف تصورى که خیلى افراد دارند امتیاز نیست، بلکه وظیفهاى خطیر است.
یکى از امورى که فقیه متصدى ولایت آن است، اجراى حدود (یعنى قانون جزاى اسلام) است. آیا در اجراى حدود بین رسول اکرم «صلى الله علیه وآله وسلّم» و امام و فقیه امتیازى است؟ یا چون رتبه فقیه پائینتر است، باید کمتر بزند؟ حد زانى که صد تازیانه است اگر رسول اکرم «صلى الله علیه وآله وسلّم» جارى کند 150 تازیانه مىزند و حضرت امیر المؤمنین «علیه السلام» 100 تازیانه و فقیه 50 تازیانه؟ یا اینکه حاکم، متصدى قوه اجرائیه است و باید حد خدا را جارى کند، چه رسول الله «صلى الله علیه وآله وسلّم» باشد و چه حضرت امیر المؤمنین «علیه السلام» ، یا نماینده و قاضى آن حضرت در بصره و کوفه، یا فقیه عصر.
دیگر از شؤون رسول اکرم «صلى الله علیه وآله وسلّم» و حضرت امیر «علیه السلام» اخذ مالیات، خمس، زکات، جزیه و خراج اراضى خراجیه است. آیا رسول اکرم «صلى الله علیه وآله وسلّم» اگر زکات بگیرد، چقدر مىگیرد؟ از یک جا، ده یک و از یک جا، بیست یک؟
حضرت امیر المؤمنین «علیه السلام» خلیفه شدند، چه مىکنند؟ جناب عالى فقیه عصر و نافذ الکلمه شدید، چطور؟ آیا در این امور، ولایت رسول اکرم «صلى الله علیه وآله وسلّم» با حضرت امیر المؤمنین «علیه السلام» و فقیه، فرق دارد؟ خداوند متعال رسول اکرم «صلى الله علیه وآله وسلّم» را «ولى» همه مسلمانان قرار داده و تا وقتى آن حضرت باشند، حتى بر حضرت امیر «علیه السلام» ولایت دارند. پس از آن حضرت، امام بر همه مسلمانان حتى بر امام بعد از خود ولایت دارد، یعنى اوامر حکومتى او درباره همه نافذ و جارى است و مىتواند والى نصب و عزل کند.
همانطور که پیغمبر اکرم «صلى الله علیه وآله وسلّم» مأمور اجراى احکام و برقرارى نظامات اسلام بود و خداوند او را رئیس و حاکم مسلمین قرار داده و اطاعتش را واجب شمرده است فقهاى عادل هم بایستى رئیس و حاکم باشند و اجراى احکام کنند و نظام اجتماعى اسلام را مستقر گردانند. (11)
حکومت از احکام اولیه و مقدم بر احکام فرعیه است
اگر اختیارات حکومت در چارچوب احکام فرعیه الهیه است، باید عرض حکومت الهیه و ولایت مطلقه مفوّضه به نبى اسلام ـ صلى الله علیه و آله ـ یک پدیده بى معنى و محتوا باشد.
حکومت که شعبهاى از ولایت مطلقه رسول الله «صلى الله علیه وآله وسلّم» است، یکى از احکام اولیه اسلام است و مقدم بر تمام احکام فرعیه حتى نماز و روزه و حج است. حاکم مىتواند مسجد یا منزلى را که در مسیر خیابان است خراب کند و پول منزل را به صاحبش رد کند، حاکم مىتواند مساجد را در موقع لزوم تعطیل کند و مسجدى که ضرار باشد در صورتى که رفع بدون تخریب نشود، خراب کند. حکومت مىتواند قراردادهاى شرعى را که خود با مردم بسته است، در موقعى که آن قرارداد مخالف مصالح کشور و اسلام باشد یک جانبه لغو کند و مىتواند هر امرى را چه عبادى و یا غیر عبادى است که جریان آن مخالف مصالح اسلام است، از آن، مادامى که چنین است جلوگیرى کند. حکومت مىتواند از حج که از فرایض مهم الهى است، در مواقعى که مخالف صلاح کشور اسلامى دانست موقتاً جلوگیرى کند. (12)
ولایت و حق تحدید مالکیت
در اسلام اموال مشروع و محدود به حدودى است یکى از چیزهایى که مترتب بر ولایت فقیه است و مع الأسف این روشنفکرهاى ما نمىفهمند که ولایت فقیه یعنى چه، یکىاش هم تحدید این امور است.
مالکیت را در عین حال که شارع مقدس محترم شمرده است، لکن ولى امر مىتواند همین مالکیت محدودى که ببیند خلاف صلاح مسلمین و اسلام است، همین مالکیت مشروع را محدودش کند به یک حد معیّنى و با حکم فقیه از او مصادره بشود. (13)
نماینده ولی فقیه در سپاه قدس گیلان:
توطئه الحاق بحرین در کنترل مردم این کشور است
خبرگزاری رسا ـ نماینده ولی فقیه در سپاه قدس گیلان اظهار داشت: طرح الحاق بحرین به عربستان نشانه ناکارآمدی آل سعود و آل خلیفه در کنترل مردم بحرین است.
حجت الاسلام غلامرضا شفیعی زاده، امام جمعه موقت رشت در گفتوگو با خبرنگار خبرگزاری رسا در رشت، با محکوم کردن طرح الحاق بحرین به عربستان این طرح را یک اقدام آمریکایی دانست و گفت: این طرح نشانه ناکارآمدی آل سعود و آل خلیفه در کنترل مردم بحرین است.
وی با بیان اینکه عربستان در کنترل کشور خود ناتوان است اظهار داشت: سال ها است که در عربستان جوی پلیسی و سرشار از خفقان بر مردم حاکم است.
نماینده ولی فقیه در سپاه قدس گیلان با اشاره به جمعیت بیش از 80 درصدی شیعیان در بحرین گفت: موج بیداری اسلامی در مردم بحرین به وجود آمده و طرح الحاق بحرین و عربستان بی فایده است.
حجت الاسلام شفیعی زاده با بیان اینکه آل خلیفه در سرکوب موج بیداری مردم بحرین شکست خورده است خاطرنشان کرد: غرب با توطئه افکنی در منطقه به دنبال کسب منافع بلند مدت برای خود است.
وی به عملکرد ننگین آل سعود در سال های اخیر اشاره کرد و با بیان اینکه بیداری اسلامی در خاورمیانه زمینه نابودی کامل این رژیم وابسته را فراهم کرده است بیان داشت: به طور حتم سرنوشت آل خلیفه و آل سعود همانند سرنوشت دیگر حکام ظالم منطقه خواهد بود.
امام جمعه موقت رشت با بیان اینکه آل خلیفه در سرکوب موج بیداری مردم بحرین شکست خورده و مردم بحرین بیدار هستند اظهار داشت: موج بیداری اسلامی در بحرین بستر بیداری اسلامی در عربستان را تسهیل میکند.
حجت الاسلام شفیعی زاده تحرکات اخیر در بحرین را توطئه صهیونیست بینالملل و آمریکا خواند و بیان داشت: مردم مسلمان بحرین باید هوشیارانه مراقب توطئه های آمریکایی ها و صهیونیست ها در کشور خود باشند.
نماینده ولی فقیه در سپاه قدس گیلان با تأکید بر این که ملت های مسلمان منطقه باید در برابر طرح الحاق بحرین به عربستان قیام کنند تصریح کرد: تظاهرات مردم مسلمان و ولایت مدار ایران اسلامی در محکومیت این طرح آغاز حرکت های مردمی بر علیه توطئه افکنی های غربی ها در بحرین است.
وی در بخش دیگری از سخنان خود با اشاره به درپیش بودن مذاکره های هسته ای سوم خرداد در بغداد اظهار داشت: مذاکرات هسته ای ایران یک مارتن سیاسی 9 ساله است که با پیروزی ایران همراه بوده است.
امام جمعه موقت رشت اعلام کرد: دولت با رهنمودهای مقام معظم رهبری و پشتوانه مردمی توانست از حق هسته ای مردم ایران دفاع کند.
وی برگزاری مذاکرات هسته ای در روز سوم خرداد در بغداد را حاوی پیام های مهمی خواند و خاطرنشان کرد: سوم خرداد روز مقاومت و ایثار و روز بزرگ پیروزی ایران در فتح خرمشهر بود.
حجت الاسلام شفیعی زاده با بیان اینکه ارزش های اسلامی ما اجازه ساخت سلاح هسته ای را نمی دهد، گفت: بمب اتم ایران، جوانان شهادت طلب هستند./950/پ202/ب
خبر گزاری رسا // انتهای خبر // www.rasanews.com
حزب الله موعظه:
عربستان بویژه پس از اوج گیری موج بیداری و قیام های مردمی و مشاهده ناتوانی آمریکا در مقابل این تحولات خصوصا حمایت نکردن واشنگتن از هم پیمانان خود نظیر مبارک، بن علی و غیره سخت نگران شده و به این نتیجه رسیده است که آمریکا تکیه گاه مناسبی در مقابل موج مطالبات و اصلاحات مردمی نیست
موضوع قابل نقد:
جام جم آنلاین: پس از ناکامی آل خلیفه و آل سعود در سرکوب نظامی خیزش مردم بحرین، رژیم سعودی به فکر راهکاری برای نابودی کامل انقلاب بحرینی ها از طریق الحاق این کشور به عربستان در چارچوب یک نظام فدرال افتاده است.
نقد ما:
? ریشه های فکری و اندیشه ای موضوع فوق
1- حرص قدیمی بلعیده شدن شبه جزیره بحرین توسط حکام سعودی
2- یکسره شدن ذخایر نفتی عرب در سلطه آرامکوی (نفت عرب وامریکا)
3- ترسیم وحدت عربی وهابی بعنوان وحدت بدیل عبدالناصر
4- حل بحران بحرین به سبک جدید
? تبیین اهداف ظاهری و واقعی موضوع فوق
1-تلاش درجهت ناکام کردن انتفاضه مردم بحرین
2-اشغال بحرین به عنوان استقرار نیروهای سعودی به جای نیروی داخلی
3- جلوگیری از بقدرت رسیدن شیعیان وتکرار شدن عراق دوم
4-مبارزه با زئوپولتیک شیعه وایران
5- تغییر معادله قدرت به نفع رژیم بحرین در مقابل اکثریت مردم این کشور
? تاکتیک ها و تکنیک ها و شیوه های موضوع فوق
1-ایجاد شیعه هراسی
2-ایجاد ایران هراسی و تعصب عرب و عجم
3-جلوگیری از سقوط قریب الوقوع آل خلیفه
? پاسخ ونتیجه گیری :
1- عربستان بویژه پس از اوج گیری موج بیداری و قیام های مردمی و مشاهده ناتوانی آمریکا در مقابل این تحولات خصوصا حمایت نکردن واشنگتن از هم پیمانان خود نظیر مبارک، بن علی و غیره سخت نگران شده و به این نتیجه رسیده است که آمریکا تکیه گاه مناسبی در مقابل موج مطالبات و اصلاحات مردمی نیست و لذا در چارچوب مقابله با تغییرات احتمالی اقدام به طرح اتحاد کرده است و از این رو طرح اتحاد را نمی توان نتیجه فرآیند تکاملی شورای همکاری کشورهای خلیج فارس یا نیاز درونی برخاسته از مطالبات مردمی در جهت وحدت ملت ها تلقی کرد، خصوصا که تاکنون هدف از اتحاد، هماهنگی در دو حوزه نظامی و امنیتی، و سیاست خارجی ذکر شده است.
2- خبر ها حکایت از آن دارد که صرف نظر از موافقت یا مخالفت دیگر اعضای شورای همکاری، کلید این پروژه با اتحاد عملی میان عربستان به عنوان بزرگترین دولت شورای همکاری با بحرین کوچک ترین دولت این مجموعه زده می شود و از این رو به نظر برخی کارشناسان قرار گرفتن این موضوع در دستور کار مذاکرات سران، قبل از هر چیز پوششی ظاهری برای انضمام عملی بحرین به عربستان است.
3- از آن جا که اکثریت جمعیت بحرین را شیعیان تشکیل می دهند که خواهان حقوق شهروندی یکسان با اقلیت سنی مذهب و اصلاح نظام سیاسی این کشور و پایان دادن به سیستم حاکمیت خاندانی در آن هستند و در صورت موفقیت آنان در وادار کردن رژیم این کشور به قبول خواسته های خود، عربستان نیز ناگزیر به اعطای حقوق شهروندی یکسان به اقلیت شیعه در عربستان و اصلاح نظام سیاسی در کشور وپایان دادن به نظام حاکمیت خاندانی تمام عیار بر آن خواهد بود، لذا اتحاد میان عربستان و بحرین به عنوان راه برون رفت این دو رژیم از بحران داخلی خود مورد توجه قرار گرفته و امکان مقابله بیشتری را با معترضان به آن ها می دهد. بنابراین بر خلاف ادعای سران عربستان مبنی بر این که این اتحاد برای مقابله با تهدیدات خارجی است، واقعیت آن است که هدف اصلی مقابله با خواسته های بحق مردم دو کشور است.
? راهبرد های مورد نیاز در مقابله با موضوع فوق
1-تشدید اختلافات سنتی وقبیله ای ورقابتی قطر و عربستان
2-بیدارنمودن حکام منطقه نسبت به بلعیده شدن توسط عربستان
3-تشدید انتفاضه بحرین و بیداری اسلامی
? دستور العمل تشکیلاتی حزب الله در مقابله با موضوع فوق
1-حمایت ازخواسته برحق مردم بحرین اعم اشیعه وسنی
2-افشای توطئه شوم عربستان
3-تحرکات ورایزنی دستگاه دیپلماسی خارجی درمنطقه
4-بحث حقوقی سابقه سیاسی بحرین وماجرای تاسیس بحرین واسناد تاریخی وسیاسی آن
عضو شورای استانی حوزه علمیه آذربایجان غربی:
توطئه آمریکایی الحاق بحرین نتیجه قطع امید از استمرار حکومت آل خلیفه است
خبرگزاری رسا ـ رییس حوزه علمیه خوی گفت: از اهــداف اســاسـی تـوطئه آمـریـکایـی الحاق بحرین به وجود آوردن جـنـگ مـیـان مـسـلمـانان منطقه، جلوگیری از به قدرت رسیدن شیعیان بحرین و قطع امید از استمرار حـکومـت آل خـلیـفه است.
به گزارش خبرنگار خبرگزاری رسا، حجت الاسلام سید رضی موسوی شکوری، امام جمعه خوی، روز گذشته در خطبه های نماز جمعه با توصیه نمازگزاران به تقوا اظهار داشت: خـداونـد در قـرآن مـی فـرمـایـد ای مـؤمـنـان آن گـونـه کـه حـق تـقـواست از مخالفت خدا بپرهیزید و از دنیا نروید مگر این که مسلمان باشید.
وی ادامه داد: امام صادق(ع) در معنی حق تقوا می فرماید پیروی از فـرامـیـن خـدا، فـرامـوش نـکردن او و سـپـاس از نـعمـت هـای وی همان حق تقوا است.
خـطیـب جمعه خوی در ادامـه خـطـبـه اول با اشـاره بـه سـیره اخـلاقی پـیشـوایـان دین تصریح کرد: گروهی از یاران مهاجر پیامبرخدا(ص) پس از هجرت به مدینه به علت از دست دادن دارایـی خـود بـا فـقـر و تـنـگدسـتی در مـحلّی مـسقف به نام صفّه زندگی می کردند که رسول خدا(ص) با آنان شام می خـوردنـد تا وقتی که خداوند آنان را توانگر ساخت.
حجت الاسلام موسوی شکوری با تبریک سالروز فتح خرمشهر خاطرنشان کرد: امـام خمینی(ره) تـعبیر زیـبا و بلندی از این حماسه دارند در بخشی از پیام خود فرمود قدرت حق از آستین رزمندگان بـیـرون آمـد و کشور بقیت الله الاعظم را از چنگ گرگ های آدمـخـوار بـیـرون آورد.
وی ادامه داد: سـال ها اسـت کـه در ارتباط با عظمت این حماسه مطالـب مـهـمـی گـفـتـه و نـوشـته می شود در عین حال ناگفته های زیادی وجود دارد که باید از دل رزمندگان، فرمانـدهـان جـنـگ و مـردم مـظلـوم خرمشهر بیرون کشید.
خطیب جمعه خوی در پایان خطبه دوم با اشاره به توطئه الحاق بحرین به عربستان سعودی بیان داشت: از اهــداف اســاسـی ایـن تـوطئه آمـریـکایـی به وجود آوردن جـنـگ مـیـان مـسـلمـانان منطقه، جلوگیری از به قدرت رسیدن شیعیان بحرین، قطع امید ازاستمرار حـکومـت آل خـلیـفه، شـکست خـوردن دخـالت نـظامـی عربـستـان در بحرین، منحرف ساختن افکار عمومی از معضلات عدیده داخل عربستان و در نهایت مبارزه با بیداری اسلامی در منطقه است.
امام جمعه خوی در پایان سخنان خود تصریح کرد: بـایـد آمـریـکا و حامیان او و مرتجعین منطقه بدانند که دوران استبداد و استعمارگری سپری شده است ملتها دیگر اجـازه نـخواهـند داد تـا دیـگران در سـرنـوشـت آنـان تـصـمـیـم بـگیرند./901/پ203/س
پایان خبر - خبرگزاری رسا
بحرینیها از توطئه آمریکا و عربستان آگاهند
سخنگوی ائتلاف انقلابیون 14 فوریه بحرین تاکید کرد، حضور گسترده مردم در تظاهرات حامل این پیام است که بحرینیها می دانند آمریکا و عربستان سعودی، دلیل اصلی مشکل در بحرین هستند.
"عبدالرؤوف الشایب" روز شنبه در گفت و گو با شبکه العالم اظهار داشت: رژیم آل خلیفه در شهرها و مناطق مسکونی از گازهای سمی و خفه کننده استفاده می کند، و همین مساله سبب شده است ، زنان و مردان و کودکان و نوزادان یکی پس از دیگری بر اثر استنشاق این گازها مسموم و شهید شوند.
وی با اشاره به شعارهای مردم در تظاهرات ضد آل خلیفه، آل سعود و آمریکا، گفت: مردم در تظاهرات دیروز تأکید کردند که از اوضاع غافل نیستند و می دانند که عامل اصلی مشکل بحرین، آمریکا است. در واقع این آمریکا بود که به عربستان برای ورود به بحرین و به کارگیری سپر جزیره در این کشور و آوردن مزدوران از خارج از کشور چراغ سبز نشان داد .
این رهبر ائتلاف انقلابیون 14 فوریه خاطر نشان کرد : ملت بحرین مخالف مشارکت نظام در حکومت آینده این کشور یا باقی ماندن در راس قدرت است؛ این ها پیام آشکار و روشن انقلابیون است و رژیم باید این مطالبات را بپذیرد.
الشایب درباره برخی تلاش های عربستان برای آرام کردن اوضاع در بحرین پس از شدت گرفتن خشم مردمی گفت : امکان دارد که عربستان برخی از مخالفان نظام را به سمت گفت و گو با رژیم سوق دهد، و حتی ممکن است کسانی را بعنوان مخالف برای گفت و گو مقابل آل خلیفه بنشاند.
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
تصویرهای ماندگار
ادامه دامهای شیطان
تفکر امام در باره جناحهای سیاسی
درسهای معرفتی از امام راحل
سخنان گوهر بار امام راحل
سعود محو در پروژه های امریکائی
توطعه الحاق بحرین به عربستان
شیطان بزرگ و آلش
آل شیطان
سناریو جدید مشترک امریکاو آل خلیفه
زهرا (س) نور است
دامهای شیطان رجیم
از عباس (ع) نگو!
امتحان دوم
[همه عناوین(61)][عناوین آرشیوشده]